بدعهدی ها، اظهارات گستاخانه و شمشیری که از جانب آمریکایی ها حتی پس از برجام نیز غلاف نشده، بلکه از رو بسته شده است، همه و همه گویای این حقیقت است که آمریکا قابل اعتماد نیست. حقیقتی که هنوز هم برجام گرایان حاضر به پذیرش آن نیستند.
برگ برگ تاریخ، پر است از وقایعی که در آن، صالحان روزگار، تحت فشارها و اجبارهای اطرافیان، تن به اموری داده اند که به سود جامعه، نبوده است و تنها به خاطر حفظ اتحاد و یکپارچگی، حاضر به پذیرش این امور شده اند. نمونه بارز این موضوعات را می توان در تاریخ اسلام جستجو کرد.
دوشنبه سیاه، روزی است که در آن اهل سقیفه، طی روندی، مسیر حکومت جامعه اسلامی را منحرف نمودند و امیرالمومنین(ع) را مجبور کردند تا این انحراف آشکار را به خاطر حفظ مصالح اسلام بپذیرند. انحرافی که آن چنان با خط اصیل اسلام زاویه داشت که عاشورا را به وجود آورد. و بی شک، بلایایی که در کربلا و پس از آن به اهل بیت اباعبدالله(ع) وارد گردید، دنباله گستاخی ها و جسارت هایی بود که اهل سقیفه، به دختر مکرم پیامبر(ص) و وصی بر حق ایشان روا داشتند.
لذا با توجه به این نمونه تاریخی، می توان به خوبی خطر انحراف را درک کرد و از طرفی به این نکته توجه کرد که انحراف، وقتی به وجود می آید که صالحان جامعه، تحت فشار و تنگناهای اطرافیان قرار گرفته و ناگزیر، حفظ اسلام و مصالح کلان آن را به بهای بروز انحرافات، برگزینند.
در این سطور، قصد نداریم تا در لابه لای تاریخ، افراد مختلف را با هم مقایسه نماییم. بلکه برآنیم تا با طرح یک بررسی تاریخی و تحلیلی، زوایای دیگری از برجام را مورد واکاوی قرار دهیم . برجامی که امروز تنها یک قرارداد نیست بلکه به یک مسلک تبدیل شده است.
امروز، بر هیچ انسان تیزبینی پوشیده نیست که مقام معظم رهبری از برجام گرایی، رضایت خاطر ندارند. سخنان ایشان از آغازین روزهای شروع روند برجام تا به امروز که برجام به تصویب نهاد های قانونی رسیده است و از طرفی بدعهدی آمریکا بر همگان روشن شده است گویای این حقیقت بوده که مذاکره با آمریکا به شیوه ای که دولت اعتدال در پیش گرفته است، مطلوب مقام معظم رهبری نیست.
شروط ایشان برای تصویب برجام، حاکی از این است که برجام، آن چیزی نبود که باید باشد و مسئولان وزارت خارجه، نتوانسته بودند حق ملت ایران را آن طوری که شایسته است از دشمن بگیرند . از طرفی، تحریم های آمریکا و اظهارات وقیحانه مسئولین آمریکایی، درباره مردم ایران و سردمدار تروریست خواندن ایران، آن هم پس از اجرای برجام، نشان داد که چرا مقام معظم رهبری به آمریکا بی اعتماد بودند. این روند تا جایی ادامه یافته است که حتی برخی از مسئولان دولتی نیز در قبال رفتار آمریکایی ها لب به اعتراض گشودند و چندی پیش نماینده ایران در سازمان ملل به اقدامات آمریکا علیه فعالیت های موشکی ایران اعتراض کرد و اظهار داشت امور موشکی ایران ارتباطی به برجام ندارد.
این در حالی است که در شرایط کنونی کسی نمی تواند از مطلوب بودن برجام و رعایت خطوط قرمز در آن دفاع کند. سخنان مقام معظم رهبری(پاورقی:این سخنان در اولین روز سال ۹۵ در حرم مطهر رضوی از جانب مقام معظم رهبری بیان گردید)از قول وزیر امور خارجه، مبنی بر این اعتراف که تیم مذاکره کننده نتوانسته است برخی از خطوط قرمز نظام را حفظ نماید، نشان می دهد که حتی سردمداران برجام نیز می دانند که این قرارداد، خطوط قرمز را با وقاحت تمام زیر پا گذاشته است. متاسفانه کسی نمی پرسد که وقتی یک مسئول سیاسی- امنیتی با علم به عدم رعایت خطوط قرمز در یک توافق نامه، پای آن را امضا می کند آیا می توان نام او را در زمره خدمتگزاران به نظام ثبت کرد یا….؟
حال سوال اینجاست که علیرغم مخالفت های تلویحی مقام معظم رهبری با برجام گرایی از سویی و نیز نگاه معطوف به خارج برخی از مسئولان کشور از سوی دیگر، چرا ایشان از پرداختن مسئولان به این امر(برجام)جلوگیری نمی کنند؟ آیا مدارا کردن ایشان با برجام گرایان را می توان دلیلی بر رضایت ایشان از روند برجام و اجرای آن دانست؟ و آیا اساسا وظیفه ایشان مداخله در امور اجرایی کشور است یا جهت دهی و هدایت مردم و مسئولینی که خواستار هدایت هستند؟!
تاریخ، باز هم می تواند پاسخگوی سوالات فوق باشد.
در جنگ صفین و در آن هنگام که مالک اشتر تا خیمه معاویه پیش رفته بود و چیزی نمانده بود تا «چشم فتنه را کور کند» دستوری ازجانب امیرالمومنین(ع) به او رسید که بازگردد و معاویه را رها نماید. بررسی چرایی صدور این فرمان از جانب امیرالمومنین(ع) کلید پاسخ به سوالات ماست. حضرت امیر(ع) در شرایطی این فرمان را صادر کردند که شمشیر منافق صفتان و متحجران، بر گردن ایشان نهاده شده بود و تهدیدهای این کوردلان بی بصیرت حضرت امیر(ع) را مجبور کرد تا مالک اشتر را از انجام اقدام انقلابی و بهنگام باز دارند و به خاطر حفظ مصلحت (که جلوگیری از جنگ داخلی در جبهه رزمندگان اسلام بود) به نظر اشتباه منافقان سپاه خود، تن دهند. دلیل عمده بروز این واقعه را می بایست در شرایط موجود در جامعه، جستجو کرد. در واقع، عدم آمادگی افکار عمومی برای همراهی با پیشگامان و جلودارانی هم چون مالک اشتر، موجب گردید تا امیرالمومنین(ع) در جنگ صفین نتوانند فضای جامعه اسلامی را از لوث وجود معاویه پاک نمایند.
در فضای کنونی جامعه نیز جریان های مشخصی در تلاش اند تا افکار عمومی را از اهداف راستین انقلاب اسلامی منحرف نمایند و متاسفانهبرخی برجام گرایان، با سوءاستفاده از این فضا خطی را مخالف با صراط مستقیم انقلاب، که همان رهنمودهای مقام معظم رهبری است دنبال می کنند و از طرفی بر طبل اهداف و آرمان های امام(ره) نیز می کوبند . همچنانکه منافقان، در زمان حضرت امیر(ع) دم از نبی مکرم اسلام(ص) می زدند و به خاطر همراهی های ظاهری با آن حضرت، به دیگران فخر فروخته و خود را صحابه راستین پیامبر(ص) معرفی می کردند.
در واقع، ایراد اصلی برجام گرایان، نه غرب گرایی و آمریکاستایی، بلکه نفاق و انحرافی است که در جامعه ایجاد می نمایند. در تاریخ ایران و انقلاب، افرادی که تشنه نوشیدن هر آنچه از سوی غرب جاری می شود بوده اند کم نیستند. اما این غرب زدگان، هرگز نتوانسته اند در خط اصیل انقلاب، انحرافی ایجاد کنند. بلکه تنها توانسته اند جبهه ای را در برابر جبهه اصیل انقلاب به وجود آورند. حال آنکه خیانت کسانی که در تلاش اند تا خط اصیل انقلاب را منحرف نمایند بسیار بیشتر و نابخشودنی تر است، چرا که این افراد در صف انقلابیون نفوذ کرده و آن را دچار هرج و مرج و چنددستگی می کنند.
اگر منفعتشان در آمریکا ستیزی باشد آمریکا ستیز می شوند وگرنه، آمریکاستایی را سرلوحه کار خویش قرار می دهند. تنها اصلی که این گروه از سیاستمداران، به آن پای بندند حفظ منافع و جایگاه خودشان است. متاسفانه، نفوذ این افراد به بدنه تصمیم گیران و تصمیم سازان کشور و سوءاستفاده آنان از جریاناتی که در پی انحراف افکار عمومی اند، توانسته است بخشی از مردم را از آرمان های انقلاب دور نماید.
هرچند هنوز قاطبه مردم ایران استکبار ستیزی را به عنوان یکی از ارکان انقلاب اسلامی قبول دارند، اما اگر جبهه انقلاب هوشیار نباشد، دشمن و پیاده نظام داخلی اش انحرافاتی را در مسیر انقلاب به وجود می آورند که به راحتی قابل اصلاح نخواهد بود.
امروز و پس از گذشت بیش از یک ماه از انتخابات مجلس شورای اسلامی می توان دریافت که برجام، تنها یک قرارداد سیاسی- اقتصادی نبود، بلکه حربه ای بود برای در اختیار گرفتن آرای مردم و نشاندن گروهی خاص، بر کرسی های قدرت. هرچند همان گونه که اشاره شد اکثریت مردم ایران این حربه را با انتخاب نمایندگان انقلابی، خنثی نمودند و اجازه ندادند که اهل برجام، زمام امور را در دست گیرند. اما نباید به همین اندازه از توفیق، قانع بود، بلکه می بایست با استفاده از ظرفیت های موجود، شرایطی را فراهم آورد تا برجام به یک واکسیناسیون برای نظام مبدل گردد و به عقیده نگارنده، این دقیقا همان کاری است که مقام معظم رهبری در پی آنند.
توضیح آنکه، ایشان در سخنرانی خود در تاریخ۱۲ اسفند ۹۲ و در روزهای آغازین اقدام برجام گرایان به برجام گرایی، به موضوع مهم بالا رفتن ظرفیت فکری مردم در اثر مذاکرات، اشاره کردند. این مسئله را می توان یکی از مهم ترین دلایل پذیرش روند برجام از سوی مقام معظم رهبری دانست. هیچ گاه یک رهبر، نمی تواند بدون توجه به ظرفیت فکری مردمِ خود، تصمیم بگیرد. چونانکه امیرالمومنین(ع) به خاطر شرایط جامعه، ۲۵ سال خانه نشینی را برگزید و از حق مسلم خود که حکومت جامعه اسلامی بود، چشم پوشید. لذا بالارفتن ظرفیت فکری مردم می تواند تاثیرات بسزایی در تصمیمات و اقدامات مقام معظم رهبری داشته باشد.
اکنون پس از گذشت حدودا سه سال از آغاز دولت برجام گرا و به سر منزل مقصود رسیدن هدفی که این دولت، بهبود وضعیت آب و هوا را هم در گرو به ثمر نشستن آن می دانست، شرایطی فراهم آمده است که طینت واقعی آمریکا برای تمام جامعه ایران اسلامی، در حال عیان شدن است. جبهه انقلاب، باید بتواند از شرایط به وجود آمده، حداکثر استفاده را در راستای بالا بردن ظرفیت فکری مردم بنماید و جام زهر برجام گرایان را در حلقوم دشمنان فرو ریزد.
بدعهدی ها، اظهارات گستاخانه و شمشیری که از جانب آمریکایی ها حتی پس از برجام نیز غلاف نشده، بلکه از رو بسته شده است، همه و همه گویای این حقیقت است که آمریکا قابل اعتماد نیست. حقیقتی که هنوز هم برجام گرایان حاضر به پذیرش آن نیستند.از این رو تنها در صورتی می توان جلوی برجام های ۲ و ۳ و …. را گرفت که مردم، ظرفیت فکری بالایی در رابطه با مسائل گوناگون سیاسی و بین المللی داشته باشند. در این صورت است که می توان برجام را به مثابه واکسنی دانست که می تواند عرصه سیاست خارجی انقلاب اسلامی را واکسینه کرده و راه را برای دیپلماسی عزتمندانه فراهم آوَرَد. و این امر، مستلزم پویایی و تحرک جبهه انقلاب است. آمریکایی ها در طول تاریخ، هیچ گاه در عرصه دیپلماسی عمومی، احمقانه تر از زمان کنونی رفتار نکرده اند. به طوریکه در شرایط بده بستان –بخوانید بده نستان- های برجام گرایان با آمریکا، هنوز هم لب به تهدید مردم ایران گشوده و دست از دشمنی های علنی بر نمی دارند.
روشنگری و هدایت مردم می تواند آب سردی باشد بر آتش سیاست خارجی منفعلانه برجام گرایان و در غیر اینصورت می بایست نشست و منتظر برجام های بعدی بود… .
سجاد ساکنی-فعال دانشجویی
نظرات شما عزیزان:
